سلام؛آقای مظلومان؛
امروز، شیعیانت، مظلومتر و محرومتر و مغمومتر از هر زمان دیگرند.
کمر خم کردهاند زیر بار ظلم حاکمانِ دنیا؛ ضعیف نگاه داشته شدهاند؛ زجر میکشند...
آقا جان؛
آنان که به ناحق، تکیه بر کرسی حکومت دنیا زدهاند، کر و لال و کورند.
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ (بقره، 18)
در شنیدن نالههای مظلومان، کَرَند. در پاسخ به سوالات محرومان، لالاند.
در دیدن دلهای شکسته و زخم جگرهای پارهپارهی مغمومان، کورند.
آقا جان، آنان که خون شیعیانت را میمکند، داعیهی اصلاح دارند...
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (بقره، 11)
آقای نازنین ما،
منتظریم تا فرارسیدن عذاب الهی؛ منتظریم تا رهایی..
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ
وَ لَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ(بقره، 7)
بیا، آقا جان؛
تو را به مظلومیت مادرت، قسم؛ بیا.
اللّهم عجّل لولیّک الفرج.
دوست دارم که یک شب جمعه/ صبح گردد به رسم خوش عهدی
ناگهان بشنوم زسمت حجاز/ نغمه ی دلخوش انا المهدی