[ بدون نام ]
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 ساعت 01:08 ب.ظ
از تصادف جان سالم به در برده بود و می گفت زندگی خود را مدیون ماشین مدل بالایش است و خدا همچنان لبخند میزد
[ بدون نام ]
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 ساعت 01:12 ب.ظ
مشکلات خود را با مداد بنویس و پاک کن را در اختیار خدا بگذار
[ بدون نام ]
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 ساعت 01:14 ب.ظ
نمیدانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یا تقصیر من اما وقتی یافته هایم را با باخته هایم مقایسه میکنم میبینم چون خدا را یافته ام هر چه باخته ام مهم نیست آموختم که تمام ماجراهای زندگی فقط عشق بازی خداوند با ماست...
[ بدون نام ]
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 ساعت 01:23 ب.ظ
خدایا
مارو ببخش که در کار خیر
یا “جار” زدیم
یا “جا” زدیم
[ بدون نام ]
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 ساعت 01:28 ب.ظ
هوا گرفته بود ! باران می بارید .. کودکی آهسته گفت : خدایا گریه نکن درست میشه ...
[ بدون نام ]
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 ساعت 01:31 ب.ظ
در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش وقتی او را به هوا می اندازی، می خندد چون ایمان دارد که تو او را خواهی گرفت
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
الهی آمین
از تصادف جان سالم به در برده بود و می گفت زندگی خود را مدیون ماشین مدل بالایش است و خدا همچنان لبخند میزد
مشکلات خود را با مداد بنویس و پاک کن را در اختیار خدا بگذار
نمیدانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یا تقصیر من اما وقتی یافته هایم را با باخته هایم مقایسه میکنم میبینم چون خدا را یافته ام هر چه باخته ام مهم نیست
آموختم که تمام ماجراهای زندگی فقط عشق بازی خداوند با ماست...
خدایا
مارو ببخش که در کار خیر
یا “جار” زدیم
یا “جا” زدیم
هوا گرفته بود !
باران می بارید ..
کودکی آهسته گفت :
خدایا گریه نکن درست میشه ...
در مقابل تقدیر خداوند مثل کودکی یک ساله باش
وقتی او را به هوا می اندازی، می خندد
چون ایمان دارد که تو او را خواهی گرفت