در آزمایشی جدیدمعلوم شدکه ترس از ریاضیات میتواند شبکههای دردرا درمغز فعال کند.
متخصصان علوم پزشکی دانشگاه شیکاگو در این آزمایشات دریافتهاند اضطراب ناشی از کلنجار رفتن با ریاضیات میتواند مناطقی را در مغز فعال کند که با تجربه به احساس دردهای جسمی و تشخیص تهدید غریزی، مرتبط هستند.
این مطالعه نشان داد در افرادی که هنگام مواجهه با مسائل ریاضی اضطراب شدیدی را تجربه میکنند، مناطقی از مغز که با احساس درد فیزیکی ارتباط دارند به فعالیت میافتند و هرچه این اضطراب و دل شوره بیشتر باشد این فعالیت عصبی نیز شدیدتر میشود و بنابراین احساس درد افزایش مییابد.
این متخصصان در بیانیهای یادآور شدند: ما در این آزمایشات اولین مدرک عصبی را ارائه کردهایم که نشاندهنده طبیعت تجربه فیزیکی مرتبط با ترس از ریاضیات است.
عدد 373 همان عدد مورد نظر است .
از هر طرف به آن نگاه کنی عدد اول است
اگر یک رقم یک رقم در نظر بگیریم ،هر رقمی یک عدد اول است.
همینطور اگر دو رقم د و رقم در نظر بگیریم باز هم اعداد اول داریم.
و خود عدد هم که سه رقمی است نیز عددی اول است.
پس به این عدد ، عدد بسیار اول می گوئیم .
اعداد چند ضلعی عددهایی هستند، که با شکل چند ضلعیهای منتظم ارتباط ویژهای دارند. ابتدا به این جدول خوب دقت کنید:
خواص ریاضی اعداد چند ضلعی، با مطالعهی این اشکال کشف شدهاند. بحث در مورد عددهایی که به صورت چند ضلعی هستند، شیرین اما مفصل است. ما در اینجا سعی می کنیم. باعددهای چند ضلعی آشنا شویم ، و در مورد برخی از آنها نیز فقط به یک خاصیت اشاره کنیم.
الف ـ عددهای مثلثی: اگر چند دکمه یکسان داشته باشید، می توانید آنها را کنار هم طوری قراردهید
که تشکیل یک مثلث متساویالاضلاع دهند. به طوری که در سطر اول جدول مشاهده میکنید، در هر کدام از این مثلثها فقط یک دکمه در راس قراردارد در هر یک از سطرهای پایین نیز، هر سطر یک دکمه بیشتر از سطر بالای خود دارد. پس شمار دکمههای به کار رفته در آنها را، چپ به راست، میتوان چنین به دست آورد:
...،(۵+۴+۳+۲+۱)،(۴+۳+۲+۱)، (۳+۲+۱)، (۲+۱)،(۱)و حاصل هر یک از آنها نیز عدد مثلثی نام دارد. پس سری اعداد مثلثی چنین خواهدبود:
...،۷۸،۶۶،۵۵،۴۵،۳۶،۲۸،۲۱،۱۵،۱۰،۶،۳،۱
در اینجا اگر شمار دکمههای واقع در یک ضلع مثلث معلوم باشد، تعیین مجموع دکمههای آن ساده است. کافی خواهدبود، که آن را با تمام اعداد طبیعی متوالی کوچکتر از خود جمع کنیم. مثلا اگر تعداد دکمهها در یک ضلع ۵ تا باشد، شمارکل دکمهها۱+۲+۳+۴+۵ یعنی ۱۵تا خواهدبود.
ب ـ عددهای مربعی: این بار دکمهها را در سطرها و ستونهای مساوی کنار هم قرار میدهیم. تا یک مربع تشکیل شود .با توجه به شکلهای مربوطه معلوم میگردد. که تعداد دکمهها در آنهاـ به ترتیب ـ مساوی باتوان دوم اعداد طبیعی ۱و ۲و ۳و ۴و ... خواهدبود.
من در سر زمینی زندگی می کنم
من در سرزمینی زندگی میکنم که وقتی کسی می میرد میگویند راحت شد ...؟؟؟ ما چگونه زندگی میکنیم که با مرگ راحت میشویم؟
* ما امروزه خانه های بزرگتر ، اما خانواده های کوچکتر داریم ؛
مدارک تحصیلی بالاتر ، اما درک عمومی پائینتر داریم
آگاهی بیشتر ، اما قدرت تشخیص کمتر داریم؛
بدون ملاحظه ایٌام را می گذرانیم ، خیلی کم می خندیم ;
خیلی تند رانندگی می کنیم ، خیلی زود عصبانی می شویم ؛
تا دیروقت بیدار می مانیم ، خیلی خسته از خواب بر می خیزیم ؛
خیلی کم مطالعه می کنیم ؛
خیلی زیاد صحبت می کنیم ، به اندازه ی کافی دوست نداریم و خیلی زیاد دروغ می گوئیم ؛
زندگی ساختن را یاد گرفته ایم اما زندگی کردن را نه ؛
ما ساختمانهای بلندتر داریم اما طبع کوتاهتر ؛
بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم ، بیشتر می خریم ، اما کمتر لذت می بریم ؛
ما تا ماه رفته و برگشته ایم اما قادر نیستیم برای ملاقات عزیزی از یک سوی خیابان به آن سو برویم ؛
فضای بیرون را فتح کرده ایم ، اما فضای درون را نه ؛
بیشتر برنامه میریزیم اما کمتر به انجام می رسانیم؛
عجله کردن را آموخته ایم و نه صبر کردن را
مگر بیشتر از یک بار در زندگى فرصت داریم؟
ریاضیات در جهان اسلام به شیوه رسمی و مدون با محمد بن موسی خوارزمی آغاز گردید. در آثار خوارزمی سنتهای ریاضی در یونان، ایران و هند با هم ترکیب شدهاست. مهمترین اثر خوارزمی، الجبر و المقابله است.
پس از خوارزمی، ابویوسف کندی به تکمیل جبر روی آورد. در عصر ترجمه، آثار آپولونیوس، نیکوماخوس و ارشمیدس به عربی ترجمه شد. ابوالوفا بوزجانی، نخستین شارح کتاب خوارزمی بود، که به تکمیل مبحث معادلات پرداخت. ابنسینا، از دیگر ریاضیدانان مسلمان بود؛ وی شرحی بر آثار دیوفانت نوشت. نصیرالدین طوسی، رییس رصدخانه مراغه نیز کتابهایی در زمینه ریاضی تألیف نمود. عمر خیام نیز تألیفات ریاضی مشتمل بر تحقیق در اصل موضوع اقلیدس و حساب و جبر دارد. غیاثالدین جمشید کاشانی، کاشف حقیقی کسر اعشاری بوده و اندازه صحیح عدد پی را به دست آورده بود؛ کتاب مفتاحالحساب وی به زبان عربیاست. معروفترین چهره ریاضی در قرن دهم، بهاءالدین عاملی است. در نزد مسلمین، ریاضیات به علم عدد، هندسه و جبر تقسیم میشدهاست.
دانستههای این دوران رفته رفته راه خود را به ممالک غرب پیدا کردند و در شکلگیری رنسانس تاثیرات محسوسی گذاشتند. بطور نمونه، لئوناردو فیبوناچی را مسئول معرفی شیوه عددنویسی هندو-عربی منتج این دوران، و جایگزین کردن سیستم عددنویسی رومی در اروپا با این شیوه دانستهاند.[۱] و یا در باب اعداد کسری، محمدبن حصار را مبدع خط کسری دانستهاند، که در اروپا Vinculum نام گرفت.[۲]
در عظمت کارهای ریاضی دانان اسلامی همین بس که جرج سارتن در کتاب «مقدمه ای بر تاریخ علم»، هر کدام از عصرهای قرون هشتم تا دوازدهم تاریخ علم را در قرون اسلام و قرون وسطی، به یکی از نام های «عصر خیام»، «عصر ابوالوفا»، «عصر بیرونی»، «عصر خوارزمی» نام گذاری کرده و به توضیح مسائل آن ها پرداخته است. به عقیده او در این دوره «وظیفه اصلی بشریت در زمینه های علم و تحقیق، توسط مسلمانان ایفا شد.» باری، یکی از ویژگی های علوم ریاضی در سایه سار علم گرایی اسلام، این بوده است که تمام فنون نظری ریاضی، جنبه کاربردی پیدا کرد و علم نجوم که از شعبه های دانش ریاضی بود، برای تعیین جهت قبله، خسوف و کسوف و ... به کار برده می شد. مسلمانان هم چنین توانستند برای رصد کردن آلات، و ابزارهای اسطرلاب بهتری را بسازند.
بی جهت نیست که برگرن می نویسد:
«تمدن اسلامی از سال 129 هجری به بعد، دسته ای از ریاضی دانان را پرورش داد که تکمیل حساب دستگاه اعشاری، شامل کسرهای اعشاری، به وجود آوردن جبر، یک سلسله کشفیات مهم در مثلثات مسطح و کروی و منظم کردن علوم مربوط به آن چنین ابداع روش های زیبا برای یافتن جواب های عددی معادلات، آزمایه های اعتبار آن به شمار می رود.»
جان برنال اضافه می کند:
«مسلمانان با استفاده از پژوهش های ریاضی دانان هندی که به محاسبه با مقادیر مجهول مربوط می شد جبررا به وجود آوردند در زمینه مثلثات نیز که اهمیت خاصی در اختر شناسی و تحقیق داشت، باز مسلمانان بودند که به پیشرفت های بسیاری نایل آمدند.»
در سرزمینی که سایه آدمهای کوچک بزرگ شد
در آن سرزمین آفتاب در حال غروب است!!!
»دکترشریعتی»
نماز تابع پوشایی است که همه ی اعضای دامنه را تنها و تنها به عضو منحصر به فرد برد نظیر می کند . در مجموعه دامنه هر گونه عددی موجود است ، هر گونه انسانی موجود است ، گنه کار و ثواب کار ، اعداد حقیقی و مختلط و هر گونه عددی را به ذات بی همتای او می رساند . چون پوشاست و یک به یک است بنابراین معکوس پذیر نیز است .
حال که این بردار انتقال من ناچیز را به آن بی نهایت می رساند ، آخه این مجموعه ی تهی من چگونه می تواند به آن مجموعه ی بی ابتدا و بی انتها متصل شود .
"رکوع" من نمایان کننده ی زاویه قایمه است . عجب ابهتی ! زاویه قایمه عجب شکوهی دارد . استوار و محکم با اینکه خم می شوم اما از این خم شدنم احساس غرور می کنم .
"سجده " من نقطه تماس من با آن یکتای بی همتاست . من در سجده مفهوم آهنگ تغییر و کاربرد مشتق را می فهمم . در این نقطه است که خطی مماس بر منحنی عبودیت به ابدیت رسم می شود . مشتق منحنی عبودیت من در نقطه تماس این بار خط خمیده است . انگار این تابع از اول ذرجه n بزرگتر از 2 داشته . این خط خمیده در برابر آن قدرت لا یزال خم شده است .
قنوت من سینوس تابع هیپربولیک است که با ظاهر کلمه سخت بسیار ساده شبیه سهمی با a مثبت رسم می شود .
تشهد من لگاریتم طبیعی عدد بی نهایت است که بی نهایت می شود .
من در سلام اکسترممهای تابعم را همه با هم یکجا می بینم که ماکزیممها و مینیمم ها ی مطلق ونسبی خود را یک به یک به من می نمایانند .
امروز در صفحه شطرنجی سجاده من محورهای مختصات پاک شده تا مختصات بردار اتصال دهنده بر ابدیت را با نقطه وجود بی ارزشم اشتباه نکنم .
وقتی دانه دانه ی کرات تسبیحم را یکی پس از دیگری طی می کنم ، احساس می کنم راس هرم وجودم که در سطح کره ی محیط بر این هرم قرار دارد در حال حرکت است که احساسش را به همه جای کره برساند .
امروز که صفحه ای را از کره ی محیط بر وجودم عبور دادم ، سطح مقطع آن دایره ای شد با وترها و شعاع ها و قطر های رسم شده ، از این همه برخی سبز و برخی قرمز اند . سبزها موازی اخلاق انسانی اند و قرمز ها معاصی و اعمالی اند که یا اخلاق انسانی را قطع کرده اند و یا دیر یا زود قطع خواهند کرد . خطوط قرمز مرا وادار می کنند که تحت دوران 180 درجه قرار بگیرم .
من که الان از حل معادله گناهان و حسنات اعمالم بر نمی آیم و جرات دست به قلم گرفتن برای حل این معادله را ندارم ، چگونه می توانم وقتی که نقطه عطف تمامی منحنی ها مشخص شد ، وقتی که انتگرال همه ی توابع به دست آمد ، وقتی که کلیه مسایل حل شد ، معادله حل شده ام را که هم اینک پیش رویم مساله است ببینم . ولی به هر حال تنها راه حل و مسیر نجاتم را تابع یکنوا و اکیدا صعودی نماز می دانم .
منبع : زنگ شیرین ریاضی
خدمت همه دوستان گلم
تا کنون ما در زندگی روزمره با اعدادی از قبیل ده ، صد ، هزار ، میلیون و میلیارد سروکار داشته ایم و به جز ریاضیدان ها کمتر کسی با ادامه ی این اعداد آشنا است. البته در گذشته چندان نیازی به دانستن نام اعداد بزرگ نبود ولی برای رسیدن به توان های بالای عدد 10 ، زمانی طولانی سپرده شده .
واژه بزرگترین عدد غیر مرکبی که در ترجمه ی اصلی عبری قدیمی تورات وجود داشت ، عدد ده هزار (رواوا) است.تقریبا دو هزار سال بعد واژه ی میلیون توسط یک ایتالیایی در قرن سیزدهم به کار گرفته شد.
میلیون به معنی هزار بزرگ است. اعداد بزرگتر باز از طریق ترکیب ساخته شده اند:ده میلیون ، صد میلیون و...
بعد از چند قرن واژه ی بیلیون ( در آغاز قرن هفدهم ) در انگلستان به کار رفت که در آن زمان بسیار شگفت بود. سپس در قرن بیستم نام گذاری کاملی از اعداد بزرگتر تعیین شد. طبق فرهنگ تفصیلی و بستر اعداد بعد از میلیون به شرح زیر است :
بیلیون ( میلیارد ) = 109
تریلیون = 1012
کوادریلیون = 1015
کونیتلیون = 1018
سکستیلیون = 1021
سپتلیون = 1024
اکتیلیون = 1027
نونیلیون = 1030
دسیلیون = 1033
اندسیلیون = 1036
دیودسیلیون = 1039
تری دیسیلیون = 1042
کواتوارد دسیلیون = 1045
کواین دیسیلیون = 1048
سکس دیسیلیون = 1051
سپتن دیسیلیون = 1054
اکتو دیسیلیون = 1057
ندوم دیسیلیون = 1060
ویجنیتیلیون = 1063
پروردگارا !
مرا مدد کن تا دانش اندکم نه نردبانی باشد برای فزونی غرور و تکبر و نه حلقه ای برای اسارت
و نه دستمایه ای برای تجارت ،بلکه گامی باشد برای انسانیت و متفاوت ساختن زندگی خود و دیگران.
و فراموش نکنیم بینهایت بهانه ای است برای آموختن.
آموختن آنچه می دانیم و آنچه نمی دانیم.
در این عصر استرس می خواهیم لذت ببریم.
از گفتن و شنیدن. از فکر کردن.
هدف، آموختن مقدار زیادی مطلب نیست بلکه مقصود اینست که از آن اندک،بی نهایت استفاده را بکنیم.